راز شب
شب چو بوسیدم لب گلگون او
گشت لرزان , قامت موزون او
زیر گیسو کرد پنهان روی خویش
ماه را پوشید با گیسوی خویش
گفتمش : ای روی تو صبح امید
در دل شب بوسه ما را که دید ؟
قصه پردازی در این صحرا نبود
چشم غمازی به سوی ما نبود
غنچه خاموش او چون گل شکفت
بر من از حیرت نگاهی کرد و گفت :
با خبر از راز ما گردید شب
بوسه ای دادیم و آن را دید شب
بوسه را شب دید و با مهتاب گفت
ماه دید و به موج آب گفت
موج دریا , جانب پارو شتافت
راز ما گفت و به دیگر سو شتافت
قصه را پارو به قایق باز گفت
داستان دلکشی زان راز گفت
گفت قایق هم به قایق بان خویش
آنچه را بشنید از یاران خویش
مانده بود این راز اگر در پیش او
دل نبود آشفته از تشویش او
لیک درد اینجاست کان ناپخته مرد
با زنی آن راز را ابراز کرد
گفت با زن مرد غافل راز را
آن تهی طبل بلند آواز را
لاجرم , فردا از آن راز نهفت
قصه گویان قصه ها خواهند گفت
زن به غمازی دهان وا می کند
راز را چون روز افشا می کند .
جالب جالب
شکر بترازوی وزارت بر کش
حتما می خواهید بدونید منظور من از نوشتن جالب جالب برای یک مصراع شعر چیه !!!!؟؟
دوباره این مصراع شعر رو بخون
اگه بازم نفهمیدی این دفعه از آخر به اول بخون
حالا چی ؟ فهمیدی !؟ از هر طرف بخونی بازم همان شعر می شود .
حالا اگه بازم این جور معما ها رو می خوای یا اگه چیزای دیگه هم بلدی در بخش نظرات برام پیشنهادات و
نظراتتو بنویس .
کاریکلماتور
1-
برای آنکه بخندید افکارتان را قلقلک دهید .2-
بعضی ها را مار نیش می زند و بعضی ها مثل مار نیش می زنند .3-
جادوگر سوار جارو می شود و شاگردش سوار خاک انداز .4-
سر امتحان مداد هم از مغزش استفاده می کند .5-
وقتی با یک آدم دوربین سروکار دارید مواظب باشید که فیلمتان نکند .6-
بعضی ها برای آنکه دل کسی را بدست آورند آگهی می دهند .7-
میلیون ها سال پیش بچه ها به جای دفتر فیلی دفتر ماموتی می خریدند .
طنز
شیطان را پرسیدند که کدام طایفه را دوست داری ؟
گفت : دلالان را .
گفتند : چرا ؟
گفت : از بهر آنکه من به سخن دروغ از ایشان خرسند بودم ، ایشان سوگند دروغ نیز بدان افزودند !
تو دلم
Copy
کردی یه رنگی و صفادیگه cut نده دل شکستمو خدا
من دیوونه من یه عاشق ولی format ام نکن
خوبه on line ولی of line ام نکن
منتظر پیشنهادها – نظرها – ناسزاها – هکرها – ویروس ها - ...هاها – هستم
با تشکر(داداش محسن)
Dadash_Mohsen25000@yahoo.com